loading...
پایگاه اینترنتی حقوق دانشگاه آزاد اسلامی بهشهر
دادپژوه بازدید : 740 یکشنبه 09 مهر 1391 نظرات (1)


به نام خدای مهربون


سلام بانو...


سلام ریحانه...

سلام کسی که فرستاده خدا گل کوچک من صدات میزد...

یه زمانایی بود که باباها شماها رو دوستنداشتن!

یه وقتایی بود که باباها از وجود شما شرمنده بودن!

انقدی که زنده زنده تو ی خاک میذاشتنتون!!!

انوقتا بود که خدا خیلی از باباها نا راحت میشد...

تا اینکه یه روز یه آقای مهربونو که به راست گفتن مشهور بود برگزید...

اون آقائه خیلی به شما احترام میذاشت

به باباهاتون میگفت انقد شماهارو اذیت نکنن

میگفتش که اصن فک نکنید که دخترای گلتون از پسرا کمترن

میگفت(( رحمت خدا بر پدرى كه داراى دخترانى است. دختران، با بركت و دوست داشتنى‏اند و پسران، مژده آورند. دختران باقيات الصالحات اند.))

میگفتش که ((دختران ، دلسوز ، مددكار و بابركت‏اند . هر كس يك دختر داشته باشد ، خداوند ، او را پوششى از دوزخ قرار مى‏دهد و هر كس دو دختر داشته باشد ، به خاطر آن وارد بهشت مى‏شود و هر كس سه دختر يا مانند آن خواهر داشته باشد ، جهاد و صدقه از او برداشته مى‏شود .

))

میگفتش آخه باباها،دخترا به این خوبی ، چرا انقد اذیتشون میکنین؟!

بعدش باباها که حرف رسول خدا صلوات الله علیه براشون مهم بود،به حرفش گوش دادن و دیگه شما ها رو اذیت نکردن،باهاتون مهربون شدن و شما رو دوست داشتن...

گذشت و گذشت تا یخورده شما ها بزرگ شدید

پسرا هم بزرگ و بزرگ شدن...

بعضی از پسرای بد که شیطون گولشون زده بود حرفای خدا که فرموده بود ((به مردان با ايمان بگو ديده فرو نهند و پاكدامنى ورزند كه اين براى آنان پاكيزه‏تر است زيرا خدا به آنچه مى‏كنند آگاه است

سوره مبارکه نور آیه 30))فراموش کردن ...

فراموش کردن و بازهم خدای مهربونو ناراحت کردن!

چون داشتن به عزت کسایی که انقد دوسشون داره توهین میکردن!

چون داشتن قداستشونواز بین میبردن
چون خدا نمیخواستن این گلهای خشبو وسیله ی عیاشی مردای بد و هرز بشن

برای همین خدای مهربون به حضرت محمد که درود خدا بر او و خونوادش باد فرمود((ى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلباب ها (= روسرى هاى بلند) خود را بر خویش فرو افکنند، این کار براى این که شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است; و (اگر تاکنون خطا و کوتاهى از آنها سر زده توبه کنند) خداوندهمواره آمرزنده و رحیم است».سوره مبارکه احزاب آیه 59))

حالا گذشت و گذشت و گذشت و گذشت...

رسیدیم به زمان خودمون

رسیدیم به جایی که همه چیزو فراموش کردیم!

خدای مهربون نخواست شما ها آلوده ی نگاه های کثیف بشین

خواست شما ها رو دیگران بخاطر درّ وجودتون دوسداشته باشن

حالا خودتون نمیخواید؟

باشه اشکال نداره،خوب نخواید

بذارید همه بهتون نگاه کنن

بذارید همه لذت ببرن

اصن بذارید بذارنتون تو ویترین تا ازتون پول در بیارن

هیچ اشکال نداره

فقط بدونید که دیگه کسی شماها رو اینجوری دوست نداره

شماها میشید یه عروسک که وظیفه داره مردا رو سیر کنه

شما اینو دوسدارین؟

باشه...

راحت باشین.



دادپژوه بازدید : 653 سه شنبه 04 مهر 1391 نظرات (0)
هیهات...
چقدر دور شده ایم از آنچه زمانی شعارمان بود بر سر برتری...
که ان اکرمکم عند الله اتقیکم هما نا گرامی ترین شما نزد خدا با تقوا ترین شماست.
روزگاری شده است که
روی زیبا...
...
چشم شهلا...
ابروان کمند...
قدّ چون سرو...
و...
نماد کرامت شده است!
نماد برتری شده است!
ای انسانها...
به راستی چرا دور افتاده ایم؟
این بود هدف از خلق مان؟
این بود هدف از زیستن؟
آمده ایم تا بنده گی کنیم...
آمده ایم تا انسان باشیم...
آمده ایم تا همدیگر را دوست داشته باشیم.
نهایت آرزوی جوان همسر برگزیدن یک مه رو
نهایت آرزوی میانسال سیر کردن اهل خانه اش
و نهایت آرزوی یک کهنسال...
آری اوهم هنوز به فکر سیر کردنست!!!!

این بود انسانیت؟

خدایمان را گم کرده ایم!!!
اگر گم نمیکردیم این بر سرمان نمیآمد!!

پولدار ، پولدارتر میشود و فقیر،فقیرتر...

ایکاش میفهمیدیم که معنی رفاه چیست.
ایکاش میفهمیدیم که هرچه داریم امانتست.
و ایکاش در امانتمان خیانت نمیکردیم!!!

بفهـــــــم...!

گرانترین وسیله تو را مرفه نمیسازد...

آسایش آن نیست که تو می انگاری...
خودروی چند میلیونی
منزل چند میلیاردی
وسایل بی نظیر ...

بفهـــــم...!

چشمت را سیر کن

بخل نورز

همه چیز را برا خود نخواه

ایکاش چون علی نخل میکاشتی و صرف فقرایش میکردی

نه صرف امیال بی انتهایت.

بفهـــــــم...!

آرامش نخواهی یافت
تا...

خدایت را بیابی

تا...

عامل به دستوراتش باشی

و...

امیدوار به وعده هایش.

آری ای نفس

بفهـــــم...

دادپژوه بازدید : 877 چهارشنبه 04 آبان 1390 نظرات (0)
باسمه تعالی
تفاوت عشق و هوس( در ارتباط دختر و پسر یا در ازدواج)

1 – عشق معطوف به غیر از خود است. در حالیکه محور هوس خود فرد و لذت اوست. جملات زیر را مقایسه کنید:
- ( من) دوستت دارم
- ( من) برات می میرم  
                                                                               
- (برای من) هیچکس مثل تو نمیشه
- ( من ) همیشه به فکر توام
-( من) را فراموش نکن
- ( من ) از تو رنجیدم
در حالیکه در عشق، توجه به حالتها و لذتهای خود نیست. و خواست و شرایط معشوق جایگزین خودخواهی فرد می شود.
جمله معشوق است و عاشق پرده ای
زنده معشوق است و عاشق مرده ای
 
2 – هوس پاسخ به یک نیاز جسمانی و روانی است، مثل نیاز به آب، نیاز به اکسیژن ، نیاز به غذا. ولی عشق فراتر از یک چنین نیازی هست. عشق فراهم آورنده رشد و خودشکوفایی فرد است. لذا فردعاشق خود را خوار نمی کند، کوچک نمی کند. عشق عزت و احترام دارد و این احترام از روی بی نیازی و بزرگی عشق حاصل می شود. شاید در فیلم ها دیده و شنیده باشید که فردی می گوید« من عشق را گدایی نمی کنم».
هر چه جز عشقست، شد ماکولِ[1] عشق
دو جهان یک دانه پیش نَولِ[2] عشق
دانه یی مر مرغ را هرگز خورَد؟
کاهدان مر اسب را هرگز چَرَد[3]؟
 
3 – عشق محدود کننده و زندانی کننده معشوق نیست. عشق آزاد کننده است. اگر فردی را مجبور کنیم که همه علائق ، سلیقه ها و تفکراتش را فقط متوجه ما کند و فقط به ما بیندیشد، او را محدود به خودمان کرده ایم، نه اینکه عاشق خودکرده باشیم. در واقع این عشق نیست، این یک هوس است و ما را وابسته به شخص دیگری نموده است.
آنکه او بسته غم و خنده بود
او بدین دو عاریت زنده بود
باغ سبز عشق، کو بی منتهاست  
جز غم و شادی درو بس میوه هاست
عاشقی زین هر دو حالت، برترست 
بی بهار و بی خزان ، سبز و ترست
در نگنجد عشق در گفت و شنید
عشق، دریایی ست قعرش ناپدید.
 (به ادامه مطلب رجوع فرمایید)
دادپژوه بازدید : 849 شنبه 16 مهر 1390 نظرات (0)

 

سئوالات زیادی در موردبالاتر بودن سن دختر نسبت به سن پسر در ازدواج مطرح شده است که ملاحظاتی راجع به  تفاوت سنی  دختر و پسر در ازدواج ، اشاره می کنیم:

1 – بهترین و معمولی ترین وضعیت ازدواج اینست که سن پسر کمی از سن دختر بیشتر باشد، یا حداقل مساوی باشند( مثلا 1 الی 5 سال). این به خاطر اینست که مدت باروری در خانمها محدود بوده و در آقایان نامحدود است. و اینکه قدرت باروی خانمها زودتر از آقایان شروع می شود، همچنین نیاز است که  آقایان قبل از ازدواج، علاوه بر  بلوغ جسمی و فکری، به استقلال اقتصادی نیز برسند، که این به زمان بیشتری نیاز دارد. به هر حال این نسخه غیر قابل نقض نیست که در بندهای بعدی توضیح داده می شود.

2 – انتخاب همسر یک مسئله چند بعدی است و معیارها و شرایط انتخاب همسر متعدد است. وقتی شما اقدام به انتخاب همسر می کنید باید 2 مسئله کلی و اساسی را در نظر بگیرید:

الف) همسر انتخابی شما می بایست تمام معیارهای اساسی و مهم مورد نظر شما را که لازمه یک زندگی توام با خوشبختی هست را دارا باشد ( در این زمینه مقالاتی در بخش مشاوره ازدواج سایت همدردی قرار داده ایم). این بدان معنا نیست که در تمام این پارامترها و معیارها صد درصد و کامل باشد ، بلکه به این معناست که حداقل نمره قبولی را داشته باشد. ( مانند اینکه شما در رشته تحصیلی باید همه دروس را پاس کنید)

ب) فرد مورد نظر شما در کل ، باید معدل قابل قبولی در معیارهای مورد نظر شما کسب کند. یعنی اینکه وقتی نمره هر یک از معیارهای ازدواج را که با هم جمع کردید، او میانگین مطلوب را از نظر شما داشته باشد. ( مانند اینست که در رشته تحصیلی خود علاوه بر قبولی همه دروس ،  نباید مشروط شوید)

خلاصه: در تک تک معیارها حداقل نمره را داشته باشد و در جمع کلی همه معیارها، میانگین مطلوب شما را کسب کند.

اگرچه ممکن است فرد در یک معیار نمره عالی نداشته باشد و نقطه ضعف وی باشد. مثلا دختری که 2 سال از پسری بزرگتر است ، اما در سایر معیارهای اساسی قوی است، در نتیجه معدل خوبی جهت ازدواج دارد. در ضمن وی در معیار سن هم حداقل نمره قبولی را دارد. لیکن اگر این دختر با همه معیارهای اساسی و خوبی که دارد، 15 سال از پسر بزرگتر باشد ، با وجود اینکه معدل بالایی دارد، لیکن در یک معیار اساسی رد می شود و چنین ازدواجی با ریسک بالایی از طلاق یا نارضایتی در زندگی زناشویی همراه می شود. ( توجه کنید در اینگونه مسائل انسانی با قطعیت صد در صد سخن نمی گویئم).

3 – اختلاف سنی دختر و پسر نباید آنقدر زیاد باشد که دوره رشدی آنها متفاوت شود و در علاقه ها، سرگرمی ها ، طرز نگرش و بینش و انرژیهای روانی با هم متفاوت و یا احتمالا درگیر شوند. مثلا ازدواج دختر 16 ساله ای را با پسر 30 ساله در نظر بگیرید. در حالیکه دختر در آغاز راه هیجانات ، علاقمند به شطینت های نوجوانی، کوهنوری و جست و خیز و مهمانی و .... هست ، آن آقا کار و تفکر و  مطالعه ، فلیم و موسیقی و گوشه ساکت خانه جهت استراحت را بیشتر می پسندد. همچنین دیدگاه آقا توام با تجربه و احتیاط است و دیدگاه دختر نوجوان ریسک و فعالیتهای نو و بدیع است.

4 – نکته مهم بعدی اینست که علاوه بر سن شناسنامه ای باید به سن و بلوغ عقلی، اجتماعی، فرهنگی و ظاهر وی  نیز توجه کرد. بعضی وقتها دختری ممکن است 3 سال از پسری بزرگتر باشد، اما با نشاط  و انرژی است. و علاقمندیها و تمایلات مشترکی با پسر دارد. لذا علاوه بر سن تقویمی، لازمست که به ظاهر ، طرز فکر و نگرش هم توجه عمیق شود.

5 – نحوه تفکر پسر  و دختر ، نسبت به اختلاف سنی در ازدواج ( بزرگتر بودن دختر از پسر)، بسیار مهم است. اگر پسری از همان اول با تردید به بزرگتر بودن خانمش بیندیشد. او آمادگی دارد که بعدا با کنایه اطرافیان به هم بریزد و این مسئله را مرتب به رخ خانمش بکشد. اما در برابر پسری که درگیر این گونه مسائل نیست به سادگی از کنار این مسئله می گذرد. همچنین دختری که به این مسئله (سن زیاد) حساس هست. بعدا هر مسئله را در رابطه اشان به خودش و سن بالایش نسبت می دهد. که این از آسیب پذیریهای چنین ازدواجهایی هست.

6 – نظر پدر و مادر عروس و داماد هم در این زمینه از آنجا مهم است که ممکن است با سخت گیریهای خودشون منجر شوند که دختر و پسر نظرشان کم کم به هم عوض شود. اگر پسر و دختری به شدت تحت نفوذ والدین خودش هست. معمولا نمی تواند خارج از نظر آنها ، دست به چنین ازدواجی بزند.

منبع

دادپژوه بازدید : 983 شنبه 09 مهر 1390 نظرات (0)

جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی موأدبانه گفت: ببخشید آقا! من می‌تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟ مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت، یقه جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به دیوار کوفت و فریاد زد: مردیکه عوضی، مگه خودت ناموس نداری... غلط می کنی تو و هفت جد آبادت، خجالت نمی‌کشیجوان امّا، خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحش‌های مرد عصبی شود و عکس‌العملی نشان دهد، همانطور مؤدبانه و متین ادامه داد: خیلی عذر می‌خوام فکر نمی‌کردم این همه عصبی و غیرتی بشین، دیدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه می‌کنن و لذت می‌برن، من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم ... حالا هم یقمو ول کنین، از خیرش گذشتم. مرد خشکش زد ... همانطور که یقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد... بی غیرت


دادپژوه بازدید : 758 دوشنبه 10 مرداد 1390 نظرات (0)
کل کل دوتا شاعر در مورد دختر و پسر! ( طنز ) 

خانم ناهید نوری :
به نام خدایی که زن آفرید / حکیمانه امثالِ من آفرید
خدایی که اول تو را از لجن / و بعداً مرا از لجن آفرید !
برای من انواع گیسو و موی / برای تو قدری چمن آفرید !
مرا شکل طاووس کرد و تورا / شبیه بز و کرگدن آفرید !
به نام خدایی که اعجاز کرد / مرا مثل آهو ختن آفرید
تورا روز اول به همراه من / رها در بهشت عدن آفرید
ولی بعداً آمد و از روی لطف / مرا بی کس و بی وطن آفرید
خدایی که زیر سبیل شما / بلندگو به جای دهن آفرید !
وزیر و وکیل و رئیس ات نمود / مرا خانه داری خفن آفرید
برای تو یک عالمه کِیْسِ خوب / شراره ، پری ، نسترن آفرید
برای من اما فقط یک نفر / براد پیت من را حَسَنْ آفرید !
برایم لباس عروسی کشید / و عمری مرا در کفن آفرید
به نام خدایی که سهم تو را / مساوی تر از سهم من آفرید

پاسخ دندان شکن از نادر جدیدی :
به ‌نام خداوند مردآفرین / که بر حسن صنعش هزار آفرین
خدایی که از گِل مرا خلق کرد / چنین عاقل و بالغ و نازنین
خدایی که مردی چو من آفرید / و شد نام وی احسن‌الخالقین
پس از آفرینش به من هدیه داد / مکانی درون بهشت برین
خدایی که از بس مرا خوب ساخت / ندارم نیازی به لاک، همچنین
رژ و ریمل و خط چشم و کرم / تو زیبایی‌ام را طبیعی ببین
دماغ و فک و گونه‌ام کار اوست / نه کار پزشک و پروتز، همین !
نداده مرا عشوه و مکر و ناز / نداده دم مشک من اشک و فین!
مرا ساده و بی‌ریا آفرید / جدا از حسادت و بی‌خشم و کین
زنی از همین سادگی سود برد / به من گفت از آن سیب قرمز بچین
من ساده چیدم از آن تک‌ درخت / و دادم به او سیب چون انگبین
چو وارد نبودم به دوز و کلک / من افتادم از آسمان بر زمین
و البته در این مرا پند بود / که ای مرد پاکیزه و مه‌جبین
تو حرف زنان را از آن گوش گیر / و بیرون بده حرفشان را از این
که زن از همان بدو پیدایش‌ات / نشسته مداوم تو را در کمین !
دادپژوه بازدید : 6340 یکشنبه 25 اردیبهشت 1390 نظرات (1)

هو المحبوب

یکی از مسائل بسیار مهم و اساسی قبل از ازدواج در نظر گرفتن معیارهایی برای انتخاب همسر است. به جرئت می توان گفت بیشترین مشکلاتی که در زندگی مشترک به وجود می آید به خاطر این است که دختر و پسر، همسر مناسب خود را انتخاب نکرده اند و پس از چند سال زندگی متوجه می شوند این دو مناسب یکدیگر نبوده اند. پس جا دارد برای این انتخاب وقت بگذاریم و مطالعه کنیم.

 


معیارها و ملاک هایی که درانتخاب همسر باید در نظر گرفته شود دو نوع است:

الف – آنهایی که رکن و اساس اند و برای یک زندگی سعادتمندانه حتماً لازم اند.

ب – آنهایی که شرط کمال هستند و برای بهتر و کاملتر شدن زندگی لازم اند و بیشتر به سلیقه افراد و موقعیت آنها بستگی دارند.

اگر گذشته فردی که می خواهید با وی ازدواج کنید خیلی شیک بوده، اصلاً بالاتر از گل به او نگفته اند، و گذشته شما همه اش درد و رنج و زحمت بوده، و دائم خون دل خورده اید؛ رهایش کنید این فرد مناسب زندگی شما نیست.

1- عامل مذهب و نگرش فرد مقابل نسبت به مذهب

اگر شما فردی هستید که به اصول و فرامین مذهبی معتقدید، ولی شخص مورد نظرتان ، نسبت به مذهب بی اعتماد یا بی تفاوت باشد، شما با هم زندگی خوبی نخواهید داشت. انسان متدین، همسری متدین می خواهد، اگر یکی متدین و دیگری بی دین و بی قید باشد، خوشبخت نخواهند شد. بنابراین از این لحاظ باید فردی را انتخاب کنید که همانند شما فکر کند.

 

2- تناسب خانوادگی

ازدواج با یک فرد مساوی است با پیوند با یک خانواده، فامیل و یک نسل؛ خانواده دختر و پسر باید با یکدیگر سنخیت و تناسب داشته باشند. در انتخاب همسر معقول نیست شما بگویید: «من می خواهم با این فرد زندگی کنم و کاری با خانواده اش ندارم!» چرا که این فرد جزیی از همان خانواده و فامیل و شاخه ای از همان درخت است.
این شاخه، از ریشه همان درخت تغذیه کرده؛ مسلم است که بسیاری از صفات اخلاقی، روحی، عقلی و جسمی آن خانواده و فامیل از راه وراثت و تربیت و محیط به این فرد منتقل شده است، این فرد در دامن همان خانواده بزرگ شده است. باید موقع ازدواج ارزش های درون خانواده فرد را بررسی کنید و با ارزش های درون خانواده خودتان مقایسه نمایید. اگر این ارزش ها با یکدیگر تناسب داشته باشند، شما زندگی آرامی خواهید داشت. در مقایسه ارزش ها دقت داشته باشید. برای مثال اگر در خانواده شما تحصیل یک ارزش است، در خانواده فرد مقابل نیز تحصیل یک ارزش باشد، اگر در خانواده شما حجاب یک ارزش است، در خانواده طرف مقابل حجاب ضد ارزش نباشد.

آنچه در تناسب اجتماعی باید در نظر داشت، ارتباطات و رفت و آمدهای خانوادگی است. این که خانواده با چه افرادی رفت و آمد می کنند و دارای چه جایگاهی هستند، آیا شهرت اجتماعی دارند یا خیر، مهم است.همه اینها در جایی جمع می شود که به آن تناسب اجتماعی می گوییم. درحقیقت مردم دوست دارند با افرادی رفت و آمد کنند که از جایگاه اجتماعی خوبی برخوردار باشند. دو خانواده باید ازاین حیث با یکدیگر تناسب داشته باشند. مسئله دومتناسب رفتار اجتماعی دختر و پسر است.مثلاً اگر یک دختر لوس و جلف با مرد متین و موقری ازدواج کند، تحمل رفتار اجتماعی زن برای مرد مشکل است.
بنابراین از مسائل مهم انتخاب همسردر نظر گرفتن تناسب اجتماعی دو خانواده است وچقدر خوب است که پسر و دختردریک ردیف اجتماعی با هم ازدواج كنند.


3- مسائل مالی و اقتصادی

هر چقدر دو خانواده از لحاظ مالی در یک سطح باشند ازدواج، ازدواج خوبی است. صلاح نیست دختر و پسر و خانواده هایشان از لحاظ مالی و ثروت تفاوت زیادی با هم داشته باشند، ازدواج دو طبقه متضاد اجتماعی همیشه مشکلاتی به همراه خواهد داشت. شما نمی توانید با فردی زندگی کنید که از نظر اقتصادی در ردیف شما نیست، هرگز این کار را نکنید. برای مثال کسی که از نظر اقتصادی در یک طبقه بالای اجتماعی است در ناز و نعمت بزرگ شده، همه چیز برایش مهیا بوده، هیچوقت مشکلات و تنگنای مالی نداشته است، حالا با فردی از خانواده بسیار پایین از نظر اقتصادی ازدواج می کند که سبک زندگیش با این فرد متفاوت بوده است. فرهنگ خانوادگیش متفاوت، نیازهایش متفاوت. فرضاً قرار می شود این دو با یکدیگر به مهمانی بروند، شخص اول هر لباسی می پوشد خجالت می کشد، احساس می کند نازیباست ، مورد تأییدش نیست، در عوض همسرش زمانی که به خانه آنها می رود احساس کدخدایی می کند. خانه سطحش پایین است. این احساسات در وی ایجاد تعارض می کند. عصبانی می شوند، با هم دعوا می کنند، دعوا بر سر یک قضیه بسیار ساده زندگی است ولی ریشه اش در عدم همخوانی و تناسب طبقه اقتصادی است، اکثر دعواهای چنین زن و شوهرهایی بعد از میهمانی ها شروع می شود.

به ادامه مطلب رجوع فرمایید

دادپژوه بازدید : 1524 یکشنبه 04 اردیبهشت 1390 نظرات (0)
به نام خدا

این بار تصمیم گرفتیم نرم افزاری  تحت عنوان ((مطلع عشق))  را برای شما در این وبلاگ قرار دهیم ، از آنجایی که بسیاری از دوستان دانشجو در سن ازدواج قرار دارند ،لذا از شما دوستان تقاضا میشود که این نرم افزار را دانلود و استفاده نمایید.
گفتنی است که این نسخه ، آزمایشی بوده  اما  سعی میشود تا  نسخه اصلی را هم برای شما عرضه نماییم. این نرم افزار با فرمتjar است و بر روی این گوشی ها قابل نصب است
                                                       



دادپژوه بازدید : 820 پنجشنبه 01 اردیبهشت 1390 نظرات (0)




دخترها:

سن 14 سالگي : تا پارسال هر کي بهشون مي گفت چطوري؟ ميگفتن … خوبم مرسي … حالا ميگن مرسي خوبم
سن 15 سالگي : هر کي بهشون بگه سلام … ميگن عليک سلام … نقاشيشون بهتر ميشه » بتونه کاري و رنگ آميزي
سن 16 سالگي : يعني يه عاشق واقعيند … فردا صبح هم ميخوان خودکشي کنن … شوخي هم ندارن
سن 17 سالگي : نشستن و اشک مي ريزن … بهشون بي وفايي شده … کوران حوادث
سن 18 سالگي : ديگه اصلا عشق بي عشق ... توي خيابون جلوي پاشون رو هم نگاه نمي کنن
سن 19 سالگي : از بي توجهي يه نفر رنج مي برن … فکر مي کنن اون يه آدم به تمام معناست
سن 20 سالگي : نه , نه … اون منو نمي خواست آخرش منو يه کور و کچلي مي گيره … مي دونم
سن 21 سالگي : فقط سن 27-28 سالگي قصد ازدواج دارن ، فقط
سن 22 سالگي : خوش تيپ باشه ، پولدار باشه ، تحصيلکرده باشه ، قد بلند باشه ، خوش لباس باشه … آخ که چي نباشه
سن 23 سالگي : همهء خواستگارا رو رد مي کنن
سن 24 سالگي : زياد مهم نيست که چه ريختييه يا چقدر پول داره ، فقط شجاع باشه ، ما رو به اون چيزي که نرسيديم برسونه
سن 25 سالگي : اااااااه ، پس چرا ديگه هيچکي نمي ياد… هر کی ميخواد باشه ، باشه
سن 26 سالگي : يه نفر مي ياد ، همين خوبه ، بله
سن 27 سالگي : آخيش
سن 28 سالگي : کاش قلم پات مي شکست و خواستگاري من نميومدي


پسرها:

 
سن 14 سالگي : تازه توي اين سن، هر رو از بر تشخيص ميدن . اول بدبختي
سن 15 سالگي : ياد مي گيرن که توي خيابون به مردم نگاه کنن … از قيافه خودشون بدشون مي ياد
سن 16 سالگي : توي اين سن اصولا راه نميرن، تکنو مي زنن … حرف هم نمي زنن ، داد مي زنن … با راکت تنيس هم گيتار مي زنن
سن 17 سالگي : يه کمي مثلا آدم ميشن … فقط شعرهاشون و بلند بلند مي خونن … يادش به خير اون روزها که تکنو نبود راک ن رول مي خوندن
سن 18 سالگي : هر کي رو مي بينن تا پس فردا عاشقش ميشن … آخ آخ …آهنگ هاي داريوش مثل چسب دو قلو بهشون مي چسبه
سن 19 سالگي : دوست دارن ده تا رو در آن واحد داشته باشن … تيز ميشن … ابي گوش ميدن
سن 20 سالگي : از همه شون رو دست مي خورن …ستار گوش ميدن که نفهمن چي شده
سن 21 سالگي : زندگي رو چيزي غير از این بچه بازيها مي بينن … مثلا عاقل مي شن
سن 22 سالگي : نه مي فهمن که زندگي همش عشقه … دنبال يه آدم حسابي مي گردن
سن 23 سالگي : يکي رو پيدا ميکنن اما مرموز ميشن ... ديدشون عوض مي شه
سن 24 سالگي : نه… اون با يه نفر ديگه هم دوسته …اصلا لياقت عشق منو نداشت
سن 25 سالگي : عشق سيخي چند؟ … طرف بايد باباش پولدار باشه… حالا خوشگل هم باشه بد نيست
سن 26 سالگي : اين يکي ديگه همونيه که همهء عمر مي خواستم … افتخار ميدين غلامتون باشم ؟
سن 27 سالگي : آخيش
سن 28 سالگي : کاش قلم پام مي شکست و خواستگاري تو نميومدم

منبع
دادپژوه بازدید : 839 سه شنبه 30 فروردین 1390 نظرات (0)



1- عدم شرطیت مرد بودن در مرجعیت دینی.
2- عدم شرطیت مرد بودن در کلیه مناصب حکومتی.





3-
عدم شرطیت مرد بودن در قضاوت.
4- تساوی زن و مرد در قصاص نفس و اطراف.
5- تساوی دیه ی زن و مرد در دیه ی نفس و اطراف.
6- زن در صورتی که شوهر وارث دیگری نداشته باشد ، تمام اموال شوهر را ارث می برد.
7- ارث بردن زن از همه ی اموال شوهر.
8- عدم حرمت خروج زن از منزل بدون اجازه ی شوهر ، در مواردی که خلاف شئون مرد و یا خلاف حق استمتاع مرد نباشد.
9- عدم نیاز به اذن شوهر در نذری که مربوط به خود زن می باشد و یا در مال خود مستقل باشد ، در صورتی که خلاف حق استمتاع مرد نباشد.
10- طلاق در دست مرد است ، لیکن اگر زن مهریه ی خود را ببخشد و تقاضای طلاق نماید ، بر مرد واجب است که او را طلاق دهد.
11- مادر هم مانند پدر در قتل فرزند قصاص نمی شود ، مگر آنکه مرگ بعلت اغراض شخصی مانند دشمنی وطمع در مال و پست و ریاست و یا فاش نشدن خیانت ها و امثال آن باشد که در آن صورت که اصل کلی قصاص هم در مورد پدر و هم در مورد مادر ثابت است.
12- با نبودن پدر ، مادر بر طفل و اموال او ولایت دارد و بر پدر بزرگ مقدم است.
13- ازدواج موقت مختص به شرایط خاص می باشد و نه بعنوان عدل ازدواج دایم.
14- مال و جان غیر مسلمان همانند مسلمان محترم است.
15- دیه ی غیر مسلمان با دیه ی مسلمان برابر است.
16- تساوی غیر مسلمان و مسلمان در قصاص.


به نقل از : هفته نامه ی اترک
منبع: وب سایت حقوق دانشگاه آزاد تهران
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 66
  • کل نظرات : 39
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 62
  • آی پی امروز : 30
  • آی پی دیروز : 49
  • بازدید امروز : 43
  • باردید دیروز : 62
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 5
  • بازدید هفته : 170
  • بازدید ماه : 469
  • بازدید سال : 7,218
  • بازدید کلی : 435,532
  • کدهای اختصاصی